محسن/آرزو ::
سه شنبه 86/5/9 ساعت 2:32 عصر
سلام دوستان گلم .
امیدوارم که حال همتون خوب باشه .
منم خیلی خوش حالم که با دادا محسن گلم همکار شدم و یه وب زدم . و امیدوارم که بتونیم با کمک به هم وبلاگ خوبی داشته باشیم .
خوب منم سریع تر می رم سر معرفی خودم .
_ من آرزو 15 ساله از تهرانم .
خوب منم فکر کنم همین کافیه !
من دادا محسنمو خیلی دوست دارم چون به نظر بهترین و عقشولی ترین داداشه دنیاست ...
امیدوارم که همیشه سالم و موفق باشه .
مواظب خودتون باشید .
امیدوارم از این شعر هم خوشتون بیاد .
بگذار سر به سینه ی من ، تا که بشنوی ،
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را .
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق ،
آزار این رمیده ی سر در کمند را .
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت :
اندوه چیست ، عشق کدامست،غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت : این مرغ خسته جان،
عمری است در هوای تو از آشیان جداست .
دلتنگم آنچنان که: اگر ببینمت به کام ،
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من ،
ای نازنین – که هیچ وفا نیست با منت –
تو، آسمان آبی آرام و روشنی ،
من،چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم !
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو ،
بگذار تا ببوسمت . ای نوشخند صبح ،
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب ،
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند !
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب !
نوشته های دیگران()