تابستان 1386 - عشق بی ا نتها

خورشید جاودانی

محسن/آرزو :: جمعه 86/6/30 ساعت 11:30 صبح

خورشید جاودانی

در صبح آشنایی شیرین مان، تو را

گفتم که :« مرد عشق نئی!» باورت نبود

در این غروب تلخ جدایی، هنوز هم

می خواهمت چو روز نخستین، ولی چه سود ؟

می خواستی ، به خاطر سوگندهای خویش

در بزم عشق،بر سر من، جام نشکنی ،

اینگونه دل شکسته، به خاکم نیفکنی .

پنداشتی که، کوره ی سوزان عشق من

دور از نگاه گرم تو ، خاموش می شود ؟

پنداشتی که یاد تو، این یاد دلنواز

در تنگنای سینه، فراموش می شود ؟

تو، رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی

من مانده ام که بی تو، شب ها سحر کنم

تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی

من مانده ام که عشق تو را، تاج سر کنم .

روزی که پیک مرگ، مرا می برد به گور

من، شب چراغ عشق تو را نیز می برم .

عشق تو، نور عشق تو، عشق بزرگ توست

خورشید جاودانی دنیای دیگرم !

نوشته های دیگران()

نبود تو نبود من

محسن/آرزو :: جمعه 86/6/23 ساعت 4:58 عصر

سلام به همگی مخصوصا ابجی گلم(ملکه ی ایسلند) که قلبم به خاطر اون میتپد

نماز روزه هاتون قبول مخصوصا آبجی جونم خوب یه شعر خوب پیدا کردم که تقدیم میکنم به ملکه قلبم

آرزو جونم

خانه خراب تو شدم به سوی من روانه شو

سجده به عشقت میزنم منجی جاودانه شو

ای کوه پر غرور من سنگ صبور تو منم

ای لحظه ساز عاشقی عاشق با تو بودنم

روشنترین ستاره ام میخواهمت میخواهمت

تو ماندگاری در دلم می دانمت میدانمیت

ای همه ی وجود من نبود تو نبود من

ابجی جونم همیشه در قلب منی

نوشته های دیگران()

قسم

محسن/آرزو :: دوشنبه 86/6/5 ساعت 5:11 عصر

سلام دوستان گل .

امیدوارم که حال همتون خوب باشه و در هر جای این کره ی خاکی هستید سلامت و پیرزو باشید .

این شعر رو دادا محسن گلمممم سروده که واقعا من خوشم اومده امیدوارم که شما هم خوشتون بیاید .

دادا جون واقعا ازت متشکرم عزیزم.

تو مگه قسم نخوردی دلمو تنها نذاری
روبروم نشستی امّا ، از غریبه کم نداری
روبروی من نشستی توی چشم تو ستاره
از صدای تو شنیدم که دلت دوستم نداره
دل تو تو آسمونا من به دنبال ِ دل تو
تو به دنبال ستاره ، من به یاد قسم تو
تو مگه قسم نخوردی دلمو تنها نذاری
هرگز از روز جدایی ،سخنی به لب نیاری

حالا روبروم نشستی ، حرف تو فقط جدایی
تو قسم نخورده بودی که یه دنیا بی وفایی
توقسم نخورده بودی روزی عشق تومی میره
نو یک ستاره یکشب ، جای مهتاب ُمی گیره
جای مهتاب ُمی گیره، جای مهتاب ُ می گیره

محسن گل

نوشته های دیگران()

معرفی خودم آرزو

محسن/آرزو :: سه شنبه 86/5/9 ساعت 2:32 عصر

سلام دوستان گلم .

امیدوارم که حال همتون خوب باشه .

منم خیلی خوش حالم که با دادا محسن گلم همکار شدم و یه وب زدم . و امیدوارم که بتونیم با کمک به هم وبلاگ خوبی داشته باشیم .

خوب منم سریع تر می رم سر معرفی خودم .

_ من آرزو 15 ساله از تهرانم .

خوب منم فکر کنم همین کافیه !

من دادا محسنمو خیلی دوست دارم چون به نظر بهترین و عقشولی ترین داداشه دنیاست ...

امیدوارم که همیشه سالم و موفق باشه .

مواظب خودتون باشید .

امیدوارم از این شعر هم خوشتون بیاد .

بگذار سر به سینه ی من ، تا که بشنوی ،

آهنگ اشتیاق دلی دردمند را .

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق ،

آزار این رمیده ی سر در کمند را .

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت :

اندوه چیست ، عشق کدامست،غم کجاست ؟

بگذار تا بگویمت : این مرغ خسته جان،

عمری است در هوای تو از آشیان جداست .

دلتنگم آنچنان که: اگر ببینمت به کام ،

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من ،

ای نازنین – که هیچ وفا نیست با منت –

تو، آسمان آبی آرام و روشنی ،

من،چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم !

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو ،

بگذار تا ببوسمت . ای نوشخند صبح ،

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب ،

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند !

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب !

نوشته های دیگران()

معرفی خودم(محسن)

محسن/آرزو :: دوشنبه 86/5/1 ساعت 10:2 صبح

سلام به همگی

وای نمیدونید من چقدر خوشحالم که با ابجی ارزوم یه وبلاگ زدم و امیدوارم بتونم از پس این مسئولیت بر بیام

اخه من تو زمینه ی ورزشی و کامپیوتر وبلاگ کار کردم ولی تا حالا تو مایه های عشق و عاشقی کار نکردم
ان شاالله با کمک ابجب گلم آرزو خانوم بتونم از پس این کار هم بر بیام فقط یه چیزی من کامپیوترم خرابه باید بیام کافی نت اپ کنم واسه همینم ممکنه یه کوچولو دیر به دیر اپ کنم....

خب دیگه حرف زیادی نمیزنم که خستتون کنم واسه همینم میرم سر اصل مطلب

اول خودمو معرفی میکنم و در پست های بعدی میره سراغ اصل آپ

من محسن 18 سالمه و دیپلم ریاضی دارم و امسالم پیش دانشگاهی میخونم اهل گلپایگان هستم که در استان اصفهان واقع هستش دوستای با حال زیادی دارم که الان یکشون کنارم نشسته و داره منو کچل میکنه هی میگه بریم منم میگم نزن بابا میریم الان خب داشتم میگفتم یه ابجیه گلی هم دارم که میمیرم واسش به افتخارش ابجیه گلم ارزو خانوم